نوشته است: اون گفتاگه اینجوریه پس جزجدایی راهی نیس!من بدون رابطه باهات نیستم اگربااینشرط باشیهستم.یعنی من ارزشم همینقدره؟اندازه 1خوشگذرونی لحظه ای واسه ارضاینیازجنسیش؟؟بااین همه خاطره منوتنهاگذاشتو رفت.اون واقعا نامردبودکاش خیلی زودترمیشناختمشواینهمه مدت ادامه نمیدادموآبروی خودمونمیبردم. چندروزه فقط دارم گریهمیکنم بااین عذاب وجدان چجوری به زندگیم ادامه بدم دیگه هیچ هدفی ندارم.کاشزودترازینا میفهمیدم که دوستیوروابط قبل ازدواج چقدرمزخرفه چقدر به ضرردخترتموممیشه.خدایاگناهان منوببخش و کمکم کن تا2باره اشتباه نکنم.دیگه همش میترسم فکر میکنمسایه اش دنبالمه حتی اگه 1روزی ازدواجم بکنم میترسم اگه 1روزی بخوادسرم تلافی کنهچی؟؟ بیاد بگه به همسرآیندم که من باهاش دوست بودمو............ازخودم بدممیاد
دوستیو روابط قبل ازدواج مزخرفه فقط به ضرردخترتموم میشه.امیدوارم دیگه هیچ دختری مثل منتودام این پسرا نیفته که آخرش بیفته به این حالوروزیکه من دارم روابط قبل ازدواج ...هرگز!
به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان… میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم
.
.
.
توالتم،در رو می زنه،سرفه می کنم،میگه یعنی نیام تو،گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اگه دستات تمیزه بیا واسم طهارت بگیر
.
.
.
صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه
رفتم داروخونه میگم آقا واسه سوسک یه چیز بدید سریع و موثر باشه، میگه واسه کشتنش؟ پـَـــ نــه پـَـــ واسه حموم کردنش، یه چیز بدید که پوستش بلوری و نرم بشه!
.
.
.
رفتم ساعت سازی به یارو میگم ساعتم کار نمیکنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟ ـ پـَـــ نــه پـَـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار !
.
.
.
ابام زنگ زده میپرسه چیکار میکنی؟ کجایی؟ میگم خوابم، میگه یعنی خونه ای؟ـ هه پـَـــ نــه پـَـــ تو اتاق خواب آیدام، دیشب با تصورم اومدم ازش خواستگاری کنم، جوابش بله بود، موندگار شدم!
.
.
.
از تعمیر گاه ماشین برگشتم، بابام میگه چرا پیاده ای؟ ماشین درست نشد؟ پـَـــ نــه پـَـــ درست شد، ولی چون عملش سنگین بود گفتند ۲۴ ساعت باید تو ICU تحت نظر باشه
شام خونه فامیلمون مهمون بودیم وقتی غذا تموم شد ادای بفرمایید شامو در آوردوگفت خب حالا از 10 بم چند میدین پسر یکی از فامیلام نه گذاشت نه برداشت جلو این همه آدم برگشت بش گفت به غذات 9 اما اگه بخوام بخودتو شخصیتت بدم 0 هم نمیدم بیچاره صابخونه قرمز شد . ف ف بی نزاکته آخه؟
تلفن زنگ خورد به بابام میگم بابا جواب بده ، میگه با خودت کار دارن ، گفتم نه با من کار ندارن اگه کار داشتن بگو من نیستم ، رفته جواب داده میگه آره یوسف هست اما گفت بگو من نیستم اما تو صبر کن من صداش کنم ، بعد آمده فاتحانه تو صورتم لبخند میزنه!!
یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامهنویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامهنویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامهنویس بازى کند.
برنامهنویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمهاى
در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که 30 سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود، مهمان سیاستمدار تاخیر داشت و بنابر این کشیش تصمیم گرفت کمی برای مستمعین صحبت کند. پشت میکروفون قرار گرفته و گفت: 30 سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود. راستش را بخواهید، اولین کسی که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهالی محل دریافتم که در اشتباه بودهام و این شهر مردمانی نیک دارد. در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفون قرار گیرد. در ابتدا از این که تاخیر داشت عذر خواهی کرد و سپس گفت که به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی بودم که برای اعتراف مراجعه کردم ...
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زارکنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد......
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردنآرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پسآرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابرثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
.
.
. و مرددچار حمله قلبی۱۰برابر خفیف تر از همسرش شد.
والدینم خیلی کمکم کردند، دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود.
فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!
اون دختر باحال، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم.
یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی! سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت
اگه همین الان 50 هزار تومان به من بدی بعدش حاضرم با تو...
من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم.
اون گفت: من میرم توی اتاق و اگه مایلی بیا پیشم.
وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم..
یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم!!
پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی…!
ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم و هیچکس رو بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم. به خانواده ی ما خوش اومدی..
.
.
نتیجه اخلاقی: همیشه سعی کنید کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید شاید براتون شانس بیاره.
خواهش میکنم برای من دعا کنید.من از دوست پسر قبلیم می خوام جدا شم .باهاش سکسداشتم.این موضوع واسه 1 سال قبله.خیلی وقته توبه کردم.پسری که اومده خواستگاریم اینموضوع رو فهمیده.من از خدا کمک خواستم که چون توبه کردم اونو برگردونه.توروخدا بهمبگین که برمیگرده....من خیلی دوسش دارم/بهزاد خواهش میکنم برگرد.چیکارکنم ؟بهش چهجوری ثابت کنم که باهاش خیلی وقته ارتباط ندارم.
چون فکر میکردم که باید فقطبا مردی که دستشو میگیرم ازدواج کنم باهاش سکس کردم.21 سالم بود که اینکارو کردم .چون دوسش داشتم و فکر میکردم منو میخوادو باهام ازدواج میکنه.خیلی احمق بودم . خدایا کمکم کن...من بد نیستم و نبودم.
چون فکر میکردم که باید فقط با مردیکه دستشو میگیرم ازدواج کنم باهاش سکس کردم.21 سالم بود که اینکارو کردم .چون دوسشداشتم و فکر میکردم منو میخوادو باهام ازدواج میکنه.خیلی احمق بودم . خدایا کمکمکن...من بد نیستم و نبودم.
خیلی وقته که اون دوست پسرمو از خودمروندم و خونه نشین شدم.چون احمق بودم باهاش سکس کردم.توروخدا تو این شبهای قدر دعامکنید..........من آدم بدی نیستم .قبل اون حتی هیچ پسری دستمو نگرفته بود.تو شرایطسخت روحی بودم که سه سال پیش باهاش اشنا شدم.اونم گفت بیا واسه کنکور درسبخونیم.اما منو برد باغ.من هنوز دختر بودنمو حفظ کردم ....
همش فکر میکنمبدترین ادم روی زمینم ...اما من توبه کردم پس خدا بهزادو برمیگردونه ...؟؟؟؟؟؟؟توروخدا واقعیتو بهم بگین و کمکم کنین..................
اضطرابیه که تا مشخص شدن شخص حساب کننده کرایه ادامه داره
و مدام ذهنتو درگیر میکنه:)
.
.
.
بابا گفتن ابــــروی کلفـــت مُده
نه اینکه کل پیشونی رو ور دارن موکـــت کنی!
والا با بعضی از این دخترا وقتی صحبت میکنم
یه لحظه فکر میکنم دارم با کیوی صحبت میکنم…
ابرو ساختن عرضش از اتوبان تهران کرج بیشتره لامصب :D
.
.
.
به زنه میگن چند درصد دعاهات مستجاب میشه ؟ میگه : فقط ۵۰% میگن ازکجا فهمیدی ؟ میگه : ازخدا خواستم شوهرم خرپول باشه ، خر هست اما پول نداره !
.
.
. به سلامتــی همـۀ مامانا که لباس سفید میدی بش بشوره صورتـی ملایم تحویلت میـــده !
.
.
. می دونی فرق من با برف چیه ؟ برف میاد و به زمین می شینه، ولی من همین جوری هم به دل میشینم.آخه آدم انقد تو دل برو؟
.
.
. الان داشتم تو آینه نگاه میکردم متوجه شدم چشام چه سگی داره لامصب
.
.
.
هرچقدر قیافم مغروره اخلاق خاک بر سرم منت کشه
ایضا خاک برسر اخلاقم
.
.
.
خدایا،پس کی این جوراب سوراخ مد میشه ما راحت شیم !
.
.
.
پلیسه با موتور اومد از کنارم رد بشه،از گرما کلاه کاسکتشو گذاشته بود رو کیلومتر موتور…
به من نیگا کرد با اشاره گفت:
کمربند ؟؟
منم یه نگاه بهش کردم و با اشاره گفتم:
کلاه….
یارو نابود شد !
.
.
.
گاهی به بعضـــــیا باید گفت :
” عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی ، فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود ” !
.
.
.
به نظرم میتونن دیوارای حموم رو از جنس لیف درست کنن که آدم راحت مثل خرس کمرشو بکشه به دیوار دیگه ! اینهمه مشقت برای لیف کشیدن کمر نکشه !
.
.
.
دقت کردین ﺍُﺩﮐﻠﻦ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽﻣﯿﺰﻧﯽ ۳ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ ! بعد یه ﺳﯿﮕﺎﺭ ۲۰۰ ﺗﻮﻣﻨﯽﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﺎ ۳ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ…!
.
.
.
یک اتاق مرتب نشانه ای از کامپیوتر خراب یا اینترنتی قطع شده میباشد !
.
.
.
اعتماد به نفس بعضی ها رو خلال دندون اگر داشت الان تنه ى درخت بود …
.
.
. چند سال دیگه بچم ازم میپرسه بابا تو چه جوری با مامان آشنا شدی؟؟ منم بش میگم عزیزم همه چی از یه لایک شروع شد
.
.
.
بنده یادمه بعضی وقتا با سایه خودم درگیر بودم تو خیابون !! که مثلا من زودتر از اون برم یا بتونم پامو بذارم روش !! از همون طفولیت خوددرگیری داشتم… شما هم اینجوری بودید یا فقط من اینجوری بودم؟
.
.
.
اگه گفتی سوراخ های رو نمکدون واسه چیه ؟ واسه اینکه نمک ها خفه نشن …
(هار هار هار) مسخره ام خودتونین !
.
.
.
من حتی رفتم اساسنامه اتحادیه صنف آرایشگر و سلمانی رو خوندم ولی توش به اینکه سلمونیا باید توی شیشه الکل یه مار گزاشته باشن اشاره ای نشده بود
فقط کافیــــه به هر دلیلی یه مدت کوتــــاه مشکل مالی واست پیش بیــــــاد، تو همین مدت کوتــــــــــاه خیلی اتفاقی؛ ماشینت خراب میشه دندون درد میگیری قبض برق و گاز خونــــه میاد همراه اول اس ام اس میزنـــــــه قبض موبایل اومده شارژ ADSl تموم میشه به ۲ تا جشن تولد دعوت میشی دوستاتم یهو دلشون واست تنگ میشه میخوان بیان پیشت حالا من مجردم اگه متاهل باشیم که واویلااااااا…. با تشکر از زندگی
.
.
.
چقد لحظه غیر قابل تحملیه که یکی از آشناهاتون حس خوشمزگیش گل کنه بشینه نیم ساعت از رو گوشیش جوکای تکراری و لوس تعریف کنه و تو مجبور باشی الکی بخندی به هر جک مسخرش خاک بر سر اون لحظه
آدم مست باشه ، اما پست نباشه ! آدم سر کار باشه ، اما سربار نباشه ! آدم بیکار باشه ، اما بی عار نباشه ! آدم بی کس باشه ، اما ناکس نباشه ! آدم بی صفا باشه ، اما بی وفا نباشه ! آدم دلتنگ باشه ، اما دل سنگ نباشه ! خلاصه کنم . . . آدم مرد نباشه ، اما نامرد هم نباشه
هماهنگی جواب سوال با خود سوال از لحاظ دستوری: پاسخ هایی که از نظر قواعد دستوری ، باسوال هماهنگی ندارند، غالبا(به احتمال 80 درصد) غلط هستند. مثلا صورت مساله به صورت جای خالی است و از شما خواسته میشود ، جاهای خالی را با جواب درست پرکنید و یکی از گزینه ها اصلا مناسب آن جای خالی نیست.چرا که از لحاظ گرامری جایش آنجا نیست. توجه داشته باشید که