تا حالا عاشق شدی؟

آمار مطالب

کل مطالب : 155
کل نظرات : 23

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 412
باردید دیروز : 68
بازدید هفته : 480
بازدید ماه : 521
بازدید سال : 25308
بازدید کلی : 74648

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق به شرط چاقو و آدرس eshghrk.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 412
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 480
بازدید ماه : 521
بازدید کل : 74648
تعداد مطالب : 155
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : سه شنبه 5 شهريور 1392
نظرات

این رو نشون مادر پدرا بدم

من پیششون پادشادهی می کنم 

تعداد بازدید از این مطلب: 819
برچسب‌ها: خود درگيري ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : جمعه 29 دی 1391
نظرات

 

جوك فك و فاميه داريم 1809

بازی‌ های المپیکرو از کانال عربی می‌ دیدم، گزارشگر هر جمله‌ ای میگه مادربزرگم میگه آمین
!فک و فامیله داریم ؟

بابام داره تلویزیون میبینه رو به من میگه: رفتی بانک چی شد؟؟؟
با کلی ذوق و شوق شروع به تعریف میکنم یهو اخبار شروع میشه!!!!
بابام در حال زیاد کردن صدای تلویزیون: هیــــــس هیچکی حرف نزنه!!!!

تعداد بازدید از این مطلب: 812
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , فک و فامیل , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : جمعه 30 دی 1391
نظرات

 

 
 
آیا میدانید چطور می‌شود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد

آیا میدانید آخرین دندانی كه در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

آیا میدانید برای قطع جریان برق چه باید كرد؟ باید قبض آن را پرداخت نكرد

آیا میدانید چرا مار نمی‌تواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد كه برای خداحافظی تكان دهد

آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو ، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاری عیب نمی‌كنه

آیا میدانید چرا فیل از سوراخ سوزن رد نمی‌شه؟ برای اینكه ته دمش گره داره

آیا میدانید چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟ چون علم پیشرفت كرده

آیا میدانید چرا دود از دودكش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

آیا میدانید چرا لكلک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بالا بگیرد ، می‌افتد

آیا میدانید اگر كسی قلبش ایستاده بود چه می‌كنید؟ برایش صندلی می‌گذاریم

آیا میدانید اگر سر پرگار گیج برود چه می‌كشد؟ بیضی

آیا میدانید اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید كه حركت می‌كند چیست؟ مورچه‌ای است كه شلوارلی پوشیده

آیا میدانید خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینكه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

آیا میدانید ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است كه طبیعت به شكم بی‌هنر داده است

آیا میدانید چه طوری زیر دریایی رو غرق می‌کنن؟ 
یه غواص میره در می‌ زنه
 
تعداد بازدید از این مطلب: 773
برچسب‌ها: دانستني هاي طنز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : جمعه 29 دی 1398
نظرات

 الهی هركی نظر نده كچل بشه .

نظر یادتون نره.

لطف فرموده نظر اعمال كنید.

بنظرید.

گوشه چشمی فرموده نظر بنمایید.

هشدار:در صورت نظر ندادن امشب یك خواب بد خواهید دید.

الهی هر كی نظر نده جیشش بگیره زیپ شلوارش باز نشه.

الهی هركی نظر نده بیوفته تو حوض نقاشی.

شب جمعه جهت شادی اموات بنظرید.

شب شنبه جهت غافل گیری اموات بنظرید.

با نظرات خود ما را منور فرمایید.

تعداد بازدید از این مطلب: 1777
|
امتیاز مطلب : 218
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : پنج شنبه 28 دی 1391
نظرات

 

یه دکتر زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه : آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی مختصص زنان و زایمان ، مطب : خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... !

تعداد بازدید از این مطلب: 1085
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : پنج شنبه 28 دی 1391
نظرات

 

صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه :))))
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|

تعداد بازدید از این مطلب: 1066
برچسب‌ها: خيلي خنده دار ,
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , خنده بازار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : پنج شنبه 28 دی 1391
نظرات

 

 

صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :|
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه :))))
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی :|

تعداد بازدید از این مطلب: 1058
برچسب‌ها: خيلي خنده دار ,
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , خنده بازار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : پنج شنبه 28 دی 1391
نظرات

 

از نصایح غضنفر: هرکس به والدین خود احترام بگذارد همانند کسی است که به پدر و مادر خود احترام گذاشته است!

تعداد بازدید از این مطلب: 1036
برچسب‌ها: از نصایح غضنفر ,
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , غضنفر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : چهار شنبه 27 دی 1391
نظرات

 


به دوستم میگم خودکارتو بده.میگه چیزی میخوای بنویسی ؟

.

میگم پـَـ نــه پـَـ واسش شلوارک گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه

.

**********

.

.

نمکدون از دستم افتاد نمکاش ریخت مامانم اومده دیده میگه ایوای نمکای نمکدونه؟

.

میگم پـَـــ نــه پـَـــ نمکای منه جوگیر شدم یکم سریز کرد! نه اینکه گوله نمکم….

.

**********

.

.

رفتم مغازه میگم آقا مرگ موش دارین؟میگه واسه کشتن موش میخواهید

.

میگم پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بریزم توی غذا خوشرنگ بشه

.

**********

.

.

یه نفر میره آزمایش ادرار بده.پرستار میگه این ادراره میگه

.

پـَـــ نــه پـَـــ سکنجبینه آوردم تا دور همیم با کاهو بخوریم

.

**********

.

.

رفتم بانک پول بگیرم کارمند بانک میگه پول رو میبرید میگم پـَـــ نــه پـَـــ

.

میخوام وایسم اینجا ببینم کی میرقصه بهش شاباش بدم پـَـــ نــه پـَـــ

.

**********

.

.

بابابزرگم 102 سالشه میگه به نطرت وصیت ناممو بنویسم

.

میگم پـَـــ نــه پـَـــ واسه 20 سال آیندت برنامه ریزی کن قدر جوونیتو بدون

.

**********

.

.

بدوستم میگم جمعه از دریا بریم قطر؟ میگه با لنج؟؟

.

میگم پـَـــ نــه پـَـــ شنا کنیم بریمنزدیکه

.

**********

.

.

دزد اومده خونمون همه چیزو برده.پلیس اومده میگه اینجادزد اومده میگم پـَـــ نــه پـَـــ

.

خواستیم تغییر دکوراسیون بدیم گفتیم شما بیاید نظر بدید.خونمون قشنگ تر بشه

.

**********

.

.

تو جاده ‏ یه تابلو ‏دیدم ‏که عکس ‏p با ‏یه ‏خط ‏قرمز روش هست ‏میگم ‏یعنی

.

‏پارک ممنوع ‏؟ ‏!‏ میگه ‏ پـَـــ نــه پـَـــ یعنی ‏استفاده ‏بی رویه از ‏پ ‏ن ‏پ ‏ممنوع ‏

.

**********

.

.

رفتم ‏هندونه ‏بخرم ‏میگم ‏یه ‏هندونه ‏میخام ‏یارو ‏میگه ‏شیرین ‏باشه ‏؟

.

میگم ‏ پـَـــ نــه پـَـــ نازنین ‏باشه ‏بهتره شیرین ‏خیلی ‏لوسه ‏

.

**********

.

.

رفتم در خونه رفیقم از پشت آیفون میگهتنهایی؟میگم

.

پـَـــ نــه پـَـــ خونه محاصره ست بهتره خودتو تسلیم كنی …!

.

**********

.

.

با دوسم میرم استخر دوستم میگه استخره ؟میگم:

.

پـَـــ نــه پـَـــ دریاست دورش دیوار کشیدن که غرق نشی

تعداد بازدید از این مطلب: 1154
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , پ ن پ , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : سه شنبه 12 دی 1391
نظرات

 

جک های پــ نه پــ سری منتخب

دستمو بردم بالا میگم استاد؟ میگه کاری داری؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خواستمبگم استاد می فرمودیه …….بفرمیو هه

.

.

.

اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟ پـَـــ نــه پـَـــ دوستم چشم گذاشتهمنم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی

.

.

.

رفتم صندلی بخرم واسهکامپیوتر یارو گفت: راحت باشه؟ پـَـــ نــه پـَـــ خار داشته باشه

.

.

.

به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان… میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم

.

.

.

توالتم،در رو می زنه،سرفه می کنم،میگه یعنی نیام تو،گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اگه دستات تمیزه بیا واسم طهارت بگیر

.

.

.

صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه

.

.

.

رفتم بقالی به یارو میگم: نمک داری؟ میگه:نمک طعام!!!؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ نمک دریای مدیترانه………..میخوام بااش برج نمکی درست کنم

.

.

.

میخواستم بخوابم به خواهرم گفتم لامپو خواموش کن. گفت نورش اذیت می کنه؟ گفتم: پــَ … گفت: جرات داری بگو؟ گفتم:پتو میکشم سرم خوب. گفت آفرین بلاخره آدم شدی گفتم پـَـــ نــه پـَـــ فکر کردی تا ابد الاغ می مونم هه

.

.

.

رفتم داروخونه میگم آقا واسه سوسک یه چیز بدید سریع و موثر باشه، میگه واسه کشتنش؟ پـَـــ نــه پـَـــ واسه حموم کردنش، یه چیز بدید که پوستش بلوری و نرم بشه!

.

.

.

رفتم ساعت سازی به یارو میگم ساعتم کار نمیکنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟ ـ پـَـــ نــه پـَـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار !

.

.

.

ابام زنگ زده میپرسه چیکار میکنی؟ کجایی؟ میگم خوابم، میگه یعنی خونه ای؟ـ هه پـَـــ نــه پـَـــ تو اتاق خواب آیدام، دیشب با تصورم اومدم ازش خواستگاری کنم، جوابش بله بود، موندگار شدم!

.

.

.

از تعمیر گاه ماشین برگشتم، بابام میگه چرا پیاده ای؟ ماشین درست نشد؟ پـَـــ نــه پـَـــ درست شد، ولی چون عملش سنگین بود گفتند ۲۴ ساعت باید تو ICU تحت نظر باشه

.

.

.

عمو زنجیر باف … بعلههه زنجیر منو بافتی ؟ ــ پـَـــ نــه پـَـــ شکافتم دارم دوباره نخ گوله می کنم

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 1134
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , پ ن پ , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : سه شنبه 12 دی 1391
نظرات

 

 

نه خدااااااییش اینم فک فامیله داریم؟؟؟؟ ...

 

 

 

شام خونه فامیلمون مهمون بودیم وقتی غذا تموم شد ادای بفرمایید شامو در آوردوگفت خب حالا از 10 بم چند میدین پسر یکی از فامیلام نه گذاشت نه برداشت جلو این همه آدم برگشت بش گفت به غذات 9 اما اگه بخوام بخودتو شخصیتت بدم 0 هم نمیدم بیچاره صابخونه قرمز شد . ف ف بی نزاکته آخه؟

 

 

 

تلفن زنگ خورد به بابام میگم بابا جواب بده ، میگه با خودت کار دارن ، گفتم نه با من کار ندارن اگه کار داشتن بگو من نیستم ، رفته جواب داده میگه آره یوسف هست اما گفت بگو من نیستم اما تو صبر کن من صداش کنم ، بعد آمده فاتحانه تو صورتم لبخند میزنه!!

 

بابا آبروبر لجباز من دارم !

تعداد بازدید از این مطلب: 1100
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , فک و فامیل , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رسول حبیبی
تاریخ : سه شنبه 12 دی 1391
نظرات

 

.:: داستان طنز برنامه نویس و مهندس ::.

یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.
 
برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى

تعداد بازدید از این مطلب: 964
موضوعات مرتبط: جک - طنز - لطیفه , داستان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود